...........نوده چناران...........(كوچه باغهاي ارتيان)
معرفي روستاي نوده چناران
 
 

عروسی کردهای شمال خراسان

مطلب زير را دوست عزيزم(ميم الف )ارسال كرده اند. منبع سايت موسسه كرمانج

فرهنگي
  
داوه ته کرمانجی
 


اسماعیل حسین پور -رئیس شورای شهر شیروان

عروسی کرمانجی

كردهای خراسان نيز ديرينه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانسته‌اند فرهنگ نياكان خود را به زيبايی بر دوش بكشند و در اين جزيره دور از دياری هم چنان به كورد بودن خود ببالند و افتخار کنند.
هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت مي پيچد، ضرباهنگ قلبي با قلب ديگر هم نوا مي شود. شور، شادماني و عشق درهم تنيده است.

بوی اسپند ، سرخي سيب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پير و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگيرند، همه و همه يعني باز عروسی كردها ست
.

 
علي خراساني در گفتگو با مجله «ئاواشين» چاپ انستيتوی كردی سوئد «عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان را وجود عروسيهای سنتی و موسيقی كردی مي داند»
 
علاوه بر حفظ زبان، برخي اصالت هاي فرهنگي نيز حفظ شده اند. و اين اصالت كرد كه ريشه در ديرينگي و اشتراك باورها دارد در عروسي ها بيشتر نمايان است و اينجاست كه كردها عروسي را عزيز مي دارند و حرمت مي نهند و گاه عروسي هاي كردي سه شبانه روز به طول انجاميده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش يافته است.
در اينجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شيريني خوري و عروسي در بين كردهاي خراسان اشاره مي شود
.

 

 

   مراسم خواستگاری و شيرينی خوری

عروسی کرمانجیزندگي ايلي و قبيله اي، همراز كوه و رود بودن به كرد صميميتي شيرين بخشيده است و اين عشق ايلياتي را بي پيرايه كرده است.
زندگي در دامان طبيعت باعث شده است كه دو جوان كرد همديگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبيله اي بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بي زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالي چشمه اي گاه در پيچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ايل و برافراشته شدن چادر و يا در هنگام كوچيدن ايل، در قالب نگاه و لبخند به يارش رسانده است ولي حجب و حياي ايلياتي اجازه خيره سري به او نداده است.
آنگاه كه جوان زندگي را آغاز مي كردعشق به يار را چون گرانمايه شعله اي در جان زنده و پر فروغ نگه مي داشت. و به خاطر اين يار دوستي است كه در بين كردهاي خراساني به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمي خوريم كه مفهوم طلاق را داشته باشد


 

  الف – خواستگاری

دختر و پسر قبلا يكديگر را ديده اند، بي آنكه چيزي بگويند خاطرخواه هم شده اند يك عشق پاك و بي ريا دردل هر دو اخگري برافروخته است.
شايد شعله برق يك نگاه و ترنم يك لبخند نوعي آري بوده است. پس خود جوان، يا از طريق دوستان و يا اعضاي خانواده پيامش را مي رسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه مي كردند.
زنها نزديكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسنديدند با ايما و اشاره و كنايه خواسته شان را بيان مي كنند
.
خانواده دختر نيز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران مي رسانند.
تاكنون زنها نقش آفرين بوده اند، زنها به راحتي مي توانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصميم گيرنده نهايي وارد عرصه مي شوند
.
در خواستگاري رسمي خانواده دختر ترتيب شامي را مي دهد برخي از نزديكان دختر نيز دعوت مي شوند. پدربزرگ، عمو، دايي و... در اولويت هستند پس از آن از طرف پسر نيز اقوام نزديكش فرا خوانده مي شوند و گفتگو بين طرفين آغاز مي شود

.
ابتدا بزرگان موضوع خواستگاري را مطرح مي كنند و يكي از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت مي دهد بعد به جزئيات پرداخته مي شود.
خريد جهيزيه و لوازم مورد نياز از مواري است كه درباره آن بحث مي شود. پس از تعيين وضعيت مهريه و تنظيم صورت جهيزيه دو طرف راهي شهر مي شوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا يا در بين ايل در شهر خطبه عقد خوانده مي شود

از سوي داماد معمولا براي نزديكان عروس كه شامل برادر، دايي، خواهران مي شود هديه اي خريداري مي شود اين هديه يك جفت كفش يا يك روسري و يا پارچه و پيراهن و... است

 

  ب - شيرينی خوری

داوه ته کرمانجیبا قطعي شدن موافقت دو طرف زمينه مراسم شيريني خوري فراهم مي شود بايد اين خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهري «غنچه‌اي مي شكوفد اهل ده باخبرند».
رساندن خبر به افراد ساير روستاها كه معمولا نسبتي هم دارند، با پيكي صورت مي گيرد و در روستا يا ميان ايل نيز در درون يك ظرف كه مي تواند سيني يا كاسه پرشيريني باشد پارچه اي قرمز رنگ بر رويش انداخته مي شود
.
با به صدا درآمدن در هر خانه اي، اعضا خانه براي شركت در مراسم شيريني خوري دعوت مي شوند.
در مراسم شيريني خوري معمولا ميزبان اصلي خانواده دختر است ولي اقوام و نزديكان نيز راهي خانه داماد مي شوند. در آنجا نيز سرنا و دهل و شادماني و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسي سر رسيدند و رقص زيباي كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهي خانه عروس مي شوند
.
رقص در مسير راه تا رسيدن به خانه عروس در پيشاپيش مردم با نوازندگي هنرمندان همراه مي شود.
خوانندگان محلي، كف‌زدن هاي ممتد، زنان لباس اصيل كردي بر تن كرده شكوه و زيبايي خاصي به عروسي مي بخشند.
عروسی کرمانجیزنان نيز خوانچه (مجمع) بزرگي را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطير نهاده مي شود و خوانچه با پارچه اي قرمز و گاه سبز و نارنجي و زرد آراسته مي شود. زنان در صفوفي زيبا و منظم به طرف خانه عروس حركت مي كنند.
اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان مي آيند. گاه گوسفندي نيز در پيش پاي مهمانان قرباني مي شود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت مي كنند. بوي اسپند و زني منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون يك سيني نهاده است جلوه خاصي به عروسي مي بخشد.
مهمانان با تبريك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس مي شوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان مي آيند و بلند كردن آواي دهل يعني مهماني وارد شد و انعامي از تازه وارد مي گيرد.
حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چاي و شيريني پذيرايي مي شوند. پس از آن شادماني و رقص شروع مي شود.
زنان با لباسهاي كردي گاه با مردان در يك دايره و گاه در دو دايره جداگانه مي رقصند رقصي كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت


   پ-شیر بها-قه له ند-

« قه‌له‌ند» يا شيربها، قبلا رايج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهي آن را مذموم مي دانند ولي اين رسم در فرهنگ از يك ديرينگي برخوردار است.
(كريستين سن) اين رسم را بسيار كهن دانسته و مي نويسد:« (در زمان ساسانيان) جواني كه مي خواست ازدواج كند بايستي به والدين عروس مبلغي پول يا نقره يا چيز ديگري پيشكش نمايد.»(3)، ( در عين حال بحث دفاع از اين رسم مطرح نيست بحث رايج بودن آن است) پولي كه به عنوان شيربها گرفته مي شد صرف خريد جهيزيه عروس و لباس دامادي مي شد.
بالاخره در شب شيريني خوري ريش سفيدان و بزرگان، خوانچه اي كه پار چه اي قرمز رويش كشيده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابريشمي را مي گشودند و پولي را كه به عنوان شيربها به طرف دختر داده مي شد را مي‌شمردند و بعد به پدر عروس تحويل مي دادند. پدر عروس نيز مبلغي را برمي گرداند تا گذشتي در حق دامادش كرده باشد.
دكتر محمدحسين پاپلي در اين باره مي نويسد « در سال 1358 خورشيدي بين كوچ نشينان خراسان مجموعه پولي كه براي ازدواج يك دختر از پسر مطالبه مي شد مبلغ 450000 ريال بود كه علاوه بر آن، پسر بايد چند راس دام هديه مي‌داد و هزينه هاي مربوط به ازدواج را نيز متقبل مي شد.

در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شيربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ری مه‌يان ده‌كشينم

خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رينم

تا قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گينم

 

افسار شتران را مي‌كشم

خواب را از چشمانم دور می‌کنم

تا شيربهايت را فراهم كنم


پس از شمارش شيربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالاي مجلس مي نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا يكي از آنان كه داراي كبر سن و تجربه بيشتر بود، دو كله قند را در دست مي گرفت و طوري دو كله قند را بر هم مي زد كه سر دو كله قند مي‌شكست و در فاصله مناسب و يكساني جدا مي شدند

با شكسته شدن كل قند هلهله و شادماني و كف زدن ادامه مي يافت. نخستين كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه هاي بزرگ بين مهمانان تقسيم مي شد و تكه اول به داماد داده مي شد.
نوك قندها را نيز به خانواده عروس و داماد مي دادند تا آن را به يادگار نگهدارند و شيريني و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل ديدگانشان باشد
.

  ت - حنا بندان


عروسی کرمانجی2يكي از جلوه هاي زيباي شيريني خوري حنابندان است. در اين زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده مي شود و به همراه هدايايي به خانه عروس آورده مي شود.
اقوام و جمعي از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه مي زنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زيادي در خانه عروس به چشم مي خورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دايره زدن و آواز خواني جلوه ويژه اي به اين شب مي دهند.
در اين شب حناي فراواني آماده مي شود كه بخشي از آن را بر دست و پاي عروس مي كشند و بقيه را بين مهمانان تقسيم مي كنند.

 

بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع مي شود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهاي داماد را حنا مي بندد.»
در برخي مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالي كه شال قرمز رنگي بر روي سرش انداخته شده بالاي سر قرار مي دهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر يك هديه اي در كف دست او قرار مي دهند. قبلا بيشتر سكه هاي طلا و نقره بوده است
.
در برخي مناطق نيز «عروس دو دستش را روي سرش مي گذاشت و بعد مقداري حنا كه قبلا آن را خمير كرده بودند در كف دستانش قرار مي دادند و براكه» وظيفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جاي آن پول قرار دهد.
اين كار سه بار تكرار مي شد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمي گذاشت عروس دستش را مشت مي كرد و اجازه نمي داد كه براكه‌ي داماد حنا را بر دارد

.
در طول مدت حنابندان، گروهي از زنان مشغول آوازخواني مي شوند و در اين ترانه خواني‌ها، گاه برتري جويي از سوي طرفين عروس و داماد به كنايه بيان مي شود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد يكديگرند.


  ث - دوران نامزدی


حالا عروس و داماد بي‌دغدغه ايل و آبادي با هم صحبت مي كنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت مي كنند.
عروس به رسم احترام صورت خود را مي پوشاند. چادري كه معمولا سفيد رنگ است و داماد برايش خريده است را تا آنجا پايين مي آورد كه صورتش ديده نشود.
عروس حتي گاهي تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتي با مادر او حرف نمي زند و به ندرت با نزديكان او سخن مي گويد
.
در قديم هرگاه عروس، خانواده داماد را مي ديد سعي مي كرد با آنان روبرو نشود و در صورتي كه سوالي از او پرسيده مي شد سعي مي كرد با ايما و اشاره به سوال پاسخ دهد.
اين رسم نوعي احترام تلقي مي شد. حسن كار اين بود كه تا مدتي ستيزه جويي لفظي، سخن چيني و ... به حداقل مي رسيد و عروس همچنان مورد احترام باقي مي ماند
.
اگر خانواده مي‌خواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روي نپوشاند بايد هديه‌اي به عروس مي‌دادند
اين رسم امروز در برخي روستاها رايج است و عروس حتي پس از مراسم عروسي و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامي نمي‌گويد و از او روي مي پوشاند

داماد نيز هرگاه بخواهد به نامزدي برود و بايد خواهر داماد يا يكي از نزديكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر مي داد و داماد سعي مي كرد پس از گذشت پاسي از شب و به طوري كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانه‌اي كه قبلا برايشان فراهم شده است به نامزدي برود و در تاريكي شب قبل از سپيده صبح نيز بايد خانه عروس را ترك كند. البته گاهي داماد كم تجربه يا خيلي جوان اگر در خواب مي‌ماند برايش عيب و ايراد بود.

در ترانه های كرمانجی به زيبايی آمده است:

ئا لا لاوكی ته‌ره مه‌ره

ئورغان ژه سه‌ر بسكان ته‌ره

رابو پيشين بوو هولئ هه‌ره



ای جوان بی قيد و بند

حاف را روی سرت كنار رفته است

بلند شو ( و برو) ظهر شده است
.

عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جايي بروند و كمتر اتفاق مي افتاد با هم به مهماني، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسي طول مي كشيد داماد موظف بود در شب چله و عيد براي عروس شب چله گی و عيدی ببرد كه معمولا پوشاك يا هديه ديگری بود.

 

  مراسم عروسي

عروسی کردیبا سپري شدن دوران نامزدي، برداشت محصول، بازگشت ايل از قشلاق و گاهي ييلاق، معمولا بهترين زمان براي عروسي‌هاي كردي است
. قبل از آغاز رسمي عروسي داماد جهيزيه را خريده است. خانواده دختر نيز با دوختن تشك و لحاف و جاجيم و قالي و... جهيزيه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسي چيزي نمانده است.
در مراسمی مختصر و كوچك نزديكان داماد جمع مي شدند با ترتيب دادن شامي، تقسيم كار مي شود و گروهي از جوانان فرداي آن روز براي تهيه هيزم عروسي دست به كار مي شوند
.
گروهي كار خبررساني را انجام مي دهند و گروهي به دنبال هماهنگي عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسي مي روند.
عروسي معمولا يك شبانه روز است از عصر شروع مي شود و تا عصر روز بعد ادامه دارد اين ليست حسنه باعث مي شود شادماني همچنان باشد. غمها رنگ ببازند.
طولاني شدن عروسي به همراه نوازندگي هنرمندان چيره دست آبشار بلندي بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها مي زدود، و سرزندگي كردهاي دلداده‌ء ايل و كوه و قبيله شايد ريشه در اين شادماني هاي مداوم دارد
.

حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره مي شود
.

 


  الف - نوازندگی عاشق‌ها

عروسی کردیآوای سرنا و دهل نسيم دل انگيزي است كه در پهند‌شت دل كردها وزيدن مي گيرد. آواي سرنا و دهل با تپش قلبها همراه مي شود.
شادي، لبخند، شادماني، يعني يك عروسي ديگر در پیش است. با شنيدن صداي موسيقي زن و مرد، پير و جوان جمع مي شوند. مهمانان از راه هاي دور و نزديك مي رسند. ميزبانان به استقبال مي روند.
نوازندگان هم مانند مراسم شيريني خوري با دهل و سرنانوازي به پيشواز مهمانان مي آيند. بوي اسپند در فضا مي پيچد. حالا مردم جمع شده اند، سر از پي سر افراشته شده است. زنان با لباس هاي رنگارنگ كه به بهار و خزان مي مانند حضور دارند.


پيرمردان با ترنم دلنشين رقص را آغاز مي كنند. معمولاً پيران آهنگ «خانها را كه نوعي آهنگ سنگين است براي رقص مناسب مي دانند.


عروسی کرمانجیپس از آن ميدان به جوانان سپرده مي شود و رقص تند و تندتر مي شود. سپس رقص زنها آغاز مي شود. رقص زنها بر خلاف مردان بسيار سنگين است

حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دايره وار به رقص درآمده اند تماشايي است.
گاه نيز زنان و مردان هم زمان دایره‌وار به رقص مي پردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگي بر سر و صورت مي افكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند
.

 



 


 

  پ - حضور داماد

عروسی کرمانجیداماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگي سر و صورت لباس دامادي را برتن مي كند. تعدادي از جوانان به سراغ داماد مي روند. داماد و براكه در كنار هم در ميان شادي جوانان به عروسي نزديك مي شوند.
نوازندگان به پيشواز داماد مي آيند، او نيز شاباشي به عنوان هديه مي دهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسي مي شود. با مهمانان احوالپرسي و روبوسي مي‌كند. پس از احوالپرسي داماد وارد معركه رقص مي شود.
دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز مي كنند. شاباش‌هاي پيايي داماد توسط اطرافيان در اين شب به ياد ماندني است

معمولا در اين شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگي مي‌رقصند. در اينجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوي مردان به مردان داده مي شود و یا در جیب آنان گذاشته می‌شود، ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان يا چارقد آنان مي بندند يا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام مي دهند.

 



  پ - توره‌های عروسی

حضور انبوه مردم در عروسي به نوعي باعث مي شود عاشق‌ها(نوازندگان محلي) به اجراي ديگري در كنار موسيقي روي آورند. اجرای «توره» كه نوعي نمايش تئاتری طنزآميز است که توسط عاشق‌ها اجرا مي‌شود
.
محمدرضا درويشي در اين باره مي نويسد: « توره عروسي توسط عاشق ها اجرا مي‌شد. عاشق ها، قديمي ترين و اصيل ترين هنرمندان شمال خراسان هستند.
متن نمايش توره حاوي طنز و انتقاد بود كه توام با موسيقي با شكل محاوره و گفتگو ميان اجراكنندگان خوانده مي‌شد و موسيقي نقش فضاسازي را در طول نمايش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود

توره عروسي معمولا در عروسي‌هاي باشكوه اجرا مي‌شد. زمان اجراي آن حدود نيمه شب (به عنوان تنفسي در پس رقص‌ها) يا در ظهر روزي كه عروس به خانه داماد برده مي شد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پيش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعيت مجلس و حال و هواي آن موضوعي را انتخاب و نقش هر يك از اعضا را مشخص مي كرد.

نیش‌هاي نهفته در طنز‌هاي توره بيشتر متوجه بزرگان ايل و خوانيني بود كه ثروت زياد داشتند اما خسيس بودند و به تهي‌دستان كمك نمي‌كردند. به مردم زور مي‌گفتند و اخلاق خوب انساني و اجتماعي را به درستي رعايت نمي‌كردند. (تنها كسي كه از گزند نیش عاشق‌ها در امان مي ماند ايلخان بود)
اطرافيان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت مي كردند
.


  
ت - بردن لباس‌های عروس


عروسی کرمانجیپس از حمام رفتن داماد، گروهي از اطرافيان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچه‌اي را بر سر مي گذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس هاي اهدايي داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگي بر رويش به خانه عروس مي برند. در آنجا نيز مختصر مراسمي برگزار مي‌شود.
عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زماني باقي مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پيدايشان شود. صداي ساز و آواز كه مي‌آيد مهمانان از راه مي‌رسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پيش است
.


 
 

   ث - حنا بندان

 

علاوه بر شيريني خوري در مراسم عروسي نيز دست عروس و داماد حنا بسته مي شود.

 عليرضا سپاهي لائين در اين باره مي نويسد:
« اين آيين در نيمه شب اجرا مي گردد كه گروهي از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنايي را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس مي‌روند تا آيين ويژه حنابندي را به جاي آورند. در اين مراسم دست داماد به وسيله براكه و دست و پاي عروس به وسيله «دسته خا» حنابندي مي‌شود و در پايان داماد بر سر عروسش نقل و شيريني و سكه مي پاشد.»
در اين شب نيز نزديكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پايان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهي مي كنند
.

 

  ج - كشتي گرفتن

عروسی کرمانجیپس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسي و در شب، مردان در ميدان روستا يا در نقطه اي نزديك به محل عروسي گرد مي‌آيند.
پيشكسوتان همه جمعند. باز هم آواي دهل و سرنا و آغاز كشتي است. كشتي با چوخه ديري است كه در اين منطقه اجرا مي شود.
در قديم بندي كه بر پشت كشتي گيران بسته مي شد كشني ناميده مي‌شد اين بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ايرانيان باستان «گفتار نيك، كردار نيك، و پندار نيك» كه يادگار حضرت زرتشت بوده است.
قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است
.

جوانان در نهايت جوانمردي كشتي را آغاز مي كنند، هدف برد و باخت نيست هدف تمرين
زندگي است، تمرين غيرت و مردانگي و جوانمردي است و جوانان آبادي و پيران سپيد موي اين را خوب مي دانند تا مراسم شيرين عروسي به صحنه كشاكش و لجاجت و برتري جويي تبديل نشود.
كسي كه نفر اول شود قند اول را به او مي‌دهند. در اين روز هديه‌هايي كه مي‌تواند ، قوچ ، قالي و... باشد به پهلوانان مراسم داده مي‌شود. در زمان برگزاري مراسم كشتي زنان در حال رقص هستند
.

 


  چ - آوردن عروس
 


زيباترين قسمت عروسي شايد، بخش آوردن عروس از خانه پدري به خانه داماد است. معمولا در نزديك‌هاي ظهر و پس از رقص و كشتي به سراغ عروس مي‌روند.
عروسی کرمانجی داماد سوار بر اسب با تعدادي از جوانان به تاخت و تاز مي‌پردازد. مردم به سمت خانه عروس راهي مي‌شود. رقص زنان و مردان پيشاپيش مهمانان و جمعيت شيريني خاصي به اين مراسم مي‌دهد.
نوازندگان و خوانندگان خوش قريحه نيز در مسير مشغول هنرنمايي هستند
.

عروس آراسته است با لباس كردي برتن، با پارچه قرمز رنگي كه بر سرش افكنده‌اند و سنجاقش زده‌اند، عروس بايد خانه پدري را با تمام خاطراتش ترك كند.
معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدري رسم است كه ياران داماد شئي را از خانه عروس برمي‌دارند كه ممكن است ليوان، قاشق يا... باشد (اين رسم در برخي نقاط ايران از جمله در بين مردم استان فارس نيز رايج است
(.

قبل از بردن عروس معمولا پدر يا براكه دستمالي را كه در درون آن نان و پنير نهاده شده است بر كمر عروس مي بندد.
عبدا...مستوفي در مورد اين سنت مي نويسد:
«آقاي علي اكبر دهخدا، در يكي از چرندو پرندهاي صور اسرافيل اين كار را (نان و پنير به كمر عروس بستن) وظيفه پدرعروس نوشته‌اند ولي در طبقات بالاتر اين كار را به پسر بچه‌اي محول مي كردند... براي بستن نان و پنير به كمر عروس چيزهايي از قبيل بردن خير و بركت به خانه داماد ذكر مي كردند
مستوفي معتقد است «چون عروس تازه از راه رسيده و از سوراخ و سمبه هاي خانه خبري ندارد پس بهتر است كه اين اول غذاي داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكري هم از داماد به عمل آمده باشد.»

عروسی کرمانجیعلاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنير به كمر بستن مي توان به اين دو مورد اشاره كرد.
نخست اين كه خانواده عروس از سر نداري و فقر دخترشان را شوهر نداده‌اند و دوم اين كه بيانگر اين مفهوم باشد كه عروس از خانه پدري با يك لقمه نان ساده و پنير راهي خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زياده خواهي را از خود دور كند و زندگي در كام خود و داماد تلخ نكند
.

قبل از بيرون بردن عروس از خانه پدري بايد هديه‌اي به دايي داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار مي كنند.
در جلوي عروس پسر بچه‌اي بر اسب سوار مي‌شود.«آنان معتقدند با اين كار نخستين فرزند عروس و داماد، پسر مي‌شود سپس داماد با اسب، به پيشواز عروس مي رود.»


عروسی کرمانجیمردم دست زنان و شادي كنان، همراه با آواي سرنا و دهل و كف‌هاي ممتد به طرف خانه داماد حركت مي كنند.
حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پيش مي‌روند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسيدن به خانه داماد در محلي وسيع و هموار عروس سوار بر اسب مي ماند. داماد از اسب به زير مي‌آيد و سيب و انار و قندهايي كه در يك سيني چيده شده است را در دست مي گيرد.
داماد انار يا سيب اول را بر مي دارد و در جيبش مي گذارد تا به عروس تقديم كند. براكه سيني پر از انار و سيب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در ميانه، با فاصله اي 20 تا 30 متري سوار بر اسب ايستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سيب و انار و قندهاي عروسي‌اند.
شوق جوانان براي گرفتن سيب و انارهاي عروسي تماشايي است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد می‌شوند
.

 


 

  ح - رسيدن عروس به منزل داماد

عروسی کرمانجیحالا عروس به حياط منزل داماد رسيده است. بوي اسپند، شادي مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پياده نمي شود، بايد ابتدا پدر داماد هديه‌اي به او بدهد. اين هديه مي‌تواند يك تكه زمين، يك باغ، چند راس گوسفند، گاو يا... باشد
. « به محض اينكه عروس به در حياط خانه داماد مي‌رسيد تشت بزرگي را محكم به زمين مي‌كوبيدند و عروس بايد از روي آن رد شود. پس از اينكه عروس وارد اتاق مي شود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد مي‌گويند و هديه‌اي بزرگ به او مي بخشند.

مردم نيز پس از فرود آمدن عروس در جايي مي‌نشينند و قبل از صرف نهار هديه‌هايي را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هديه مي‌دهند
در ليستي اسم افراد و مبلغ هديه داده شده نوشته مي شود (سیاهیهء عروسی) و اين كار حداقل كمكي است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگي مشتركشان مي رسانند
.

سر شب پس از عروسي، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت مي‌كردند و مهماناني از طرف خانواده عروس و داماد گرد مي‌آمدند و كفگير را به دست عروس مي‌دادند كه آن شب، به شب «كفگير به دست» معروف است و عروس از فرداي آن شب وارد امور خانه و خانه داري و جريان عادي زندگي مي شود.

بدين سان كردهای خراسان، زندگي را در كامشان شيرين مي كنند. تلخي ها در كام شان شهد مي شود.
كردها با رقص و شادماني، با چوب بازي در عروسي، در عين شادماني، چابكي و ورزیدگي را تمرين مي كنند.
طبيعت كتاب پر ورقي است كه كردها شايد بيشتر اين كتاب را مي شناسند و با آن خو کرده‌اند. اين كتاب به آنان آموخته است و پيوندشان را با روشنايهاي اخلاق، عاطفه و زندگي بيشتر كنند و كردها بدين گونه درايت ديروز و سنت هاي اصيل را بر دوش دارند که برای همیشه ناميرايند، هر چشمي بسته مي‌شود ديده‌اي ديگر به زندگي سلام مي‌دهد و اينجاست كه كردها در جغرافيايي بي كسي در تراويدنند. مي‌مانند تا عشق غريب نماند
.

 

  پژوهشگران

1-اسماعيل حسين پور كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي

2 -علي عاقل كارشناس ارشد علوم اجتماعی


  توضیح: در مورد آداب و رسوم خواستگاري از سايت «تبيان» نيز برداشت هايي صورت گرفته است.


   منابع

ـ توحدي ـ كليم ا...، كرمانج (كجله) سال اول، شماره دوم، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

2- Stockholm - Avasin/korden xorasane/institga kurdi,Hej:5.19972

3ـ طبيبي ـ حشمت الله، جامعه شناسي و مردم شناسي ايلات و عشاير، انتشارات دانشگاه تهران، آذرماه 1371.

4ـ پاپلي يزدي ـ محمدحسين، كوچ نشيني در شمال خراسان، ترجمه اصغر كريمي، انتشارات استان قدس، 1371.

5ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد، روزنامه اطلاعات، 26 ارديبهشت 1383.

6ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان، انتشارات مهردامون، بهمن 1383.

7ـ درويشي ـ محمدرضا، از ميان سروده ها و سكوت ها، موسسه فرهنگي ماهور، تهران 1380.

8ـ سپاهي لائين ـ عليرضا، عروسي در هزار مسجد، كرمانج (مجله) سال اول، شماره 2، آذرماه 1380، چاپ دانشگاه فردوسي مشهد.

9ـ طلوعي ـ محمود، خواندني هاي قرن، نشر گفتار، چاپ دوم، سال 1365.

10ـ رشيدي ـ اكرم، آشنايي با جاذبه هاي بجنورد،...

11ـ صادقي ـ مرتضي، ماتيكان مانه و سملقان،...



   مال ئاوا

 



چهار شنبه 16 شهريور 1390برچسب:نوده ,نوده چناران,رقص, :: 22:51 ::  نويسنده : بهزاد بهادري

 

رقص هاي شمال خراسان کرُمانجی

 کردهای کرُمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقصمی گویند   (بازی )که

اطلقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج

ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت

کوچندگی، تلش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ

را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی

و شادی می پنداشتند.

کرمانج ها که قرن ها پیش از کردستان به شمال خراسان کوچانده شده اند، با آن که

به کردی سخن می گویند به لحاظ فرهنگی تحت تأثیر فرهنگ خراسانیان قرار گرفته

اند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام

می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی

آرام وسنگین آغاز وبه مرور تند وتندتر می شوند (تقریبا8 تا 6 رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمهر رقصی با مقام یک قرسه (ریتم تقریبا 8 و7)شروع می شود. زنان آن را آهسته و

مردان تند می رقصند. این رقصه همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده می

کند. ممکن است آهنگ های مختلفی (به لحاظ ملودیک) اجرا شوند اما کرمانج ها آن

را به ریتمیک یک قرسه می نامند. بنابراین ریتم در موسیقی های رقصی نقش عمده

ای را بازی می کند.و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند.

دست ها نقش اصلی را ایفا می کنند و از تنوع و حرکت بیشتری نسبت به پاها

« با دست و دو انگشت شکنجیدن » برخوردارند. دست زدن یا قرسه زدن (به معنی

قرصک » (دهخدا) با نگارش قرصه ضبط شده است و تاجیکان نیز به دست زدن

می گویند.) و بشکن های متوالی از مشخصه های اصلی این رقص هاست که « زدن

حالتی شاد و پرنشاط به آنها می بخشد.

کردهای کرمانج خراسان مثل کردان کردستان دست ها را به یکدیگر گره نمی کنند و

یا بر شانه ی هم نمی گذارند بلکه هر بازیگر حرکات مشترک گروهی را به تنهایی

معروف است به همراه « گل و غنچه » اجرا می کند. جمع و باز شدن دایره که به

چرخش های نیم دایره ای و پیچش مچ و دست زیبایی و شکوه خاصی به بازی ها می

بخشد. صدای هی هی در میان بشکن زدن و جمع و باز شدن دایره در حالی که یک پا

محور می شود و پای دیگر به داخل و خارج دایره پنجه می کوبد بر اوج شادی و

سرور رقصندگان می افزاید. مردمی که به مراسم دعوت می شوند معمول دایره وار

به دور گروه رقصندگان حلقه می زنند و با کف زدن آن ها را همراهی می کنند. به

هنگام اجرای رقص ها، رقصندگان و نظاره کنندگان با همه ی حواس و وجود خود در

رقص حضور می یابند. هر کس که خسته می شود جای خود را با تازه نفسی که به

دایره ی رقص وارد می شود عوض می کند و گاه دایره های جداگانه ای از زنان و

مردان تشکیل می شوند و در حالی که نوازندگان بی وقفه می نوازند، دایره ی

مردانه جای خود را به دایره ی زنانه می دهد. رقص در دایره های مستقل مردانه و

زنانه بعد از انقلب مرسوم شده است در حالی که در گذشته در رقص های کرمانج

ها مانند کردان کردستان، ترکیبی از زنان و مردان (به اصطلح جو و گندم) شرکت

می کردند. در اجرای رقص ها محدودیت خاصی برای زنان وجود ندارد مگر در چوب

بازی که بازیِ مردانه است و زنان شرکت نمی کنند. تا هشتاد سال پیش زن ها نیز

چوب بازی می کرده اند و امروزه پیرزنان این بازی را به خوبی اجرا می کنند.

در میان چادرها گاهی دسته های زنانه می رقصند. نوازندگان در گوشه ای از چادر

پر » (تقریبا بیرون آن) سرنا و دهل می نوازند و زنان با چادرهای رنگی موسوم به

که در پشت سر رها شده به پایکوبی می پردازند. بازی های کرمانجی از « طاووسی

آنِ تمامی کرمانج هاست که پیر و جوان از آن سیر نمی شوند.

بداهه نوازی بر اساس مقام های رقصی مانند سایر موسیقی های محلی از مشخصه

های اصلی این موسیقی ست.

انواع رقص های کرُمانجی

در مراسم جشن و سرور، کرمانج ها رقص های متنوعی دارند که یکی از دیگری

زیباتر و شادترند و سه گونه اند :

1. بازی های دوری و زنجیره ای

بازی های قرسه ای از کهن ترین رقص های دسته ای دوری کرمانجی ست. این بازی

ها بدین لحاظ که شامل یک دور رقصی اند با رقص های کردی همانندی دارند. دورِ

رقصی شامل بازیهای قرسه ای که در ابتدای آن ممکن است مقام های رقصیِ

دیگری اجرا شوند که در میان ادوار رقصی قرسه ای سنت شده اند. رقص های

منفرد که به همراه رقص های قرسه ای اجرا می شوند، به لحاظ ریتمیک و ملودیک با

می گویند « رقصه » همدیگر تناسب و ارتباط دارند. قرسه را برخی با قلب حروف

(روایت حشمت سعادتی و عاشیق شیر محمد قره خانی از ظلم آباد)، ترتیب عمودی

رقص های قرسه ای از یک تا دوازده قرسه است.

یک قَرسِه :

 یک قرسه یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن یا

زدن است.

دو قَرسِه

دو بار دست زدن است که به قرص حنایی تربت جام (شرق خراسان) می ماند و حنا

کردن دست را به نمایش می گذارد. دو قرصه تندتر از یک قرسه است و حرکات پای

آن مانند رقص یک قرسه است.

بعد از دو قرسه، مقام رقصی با نام هله هله (دست دست) ممکن است نواخته شود

(حشمت سعادتی, عاشیق محمدقربان قره خانی، شیرمحمد قره خانی، محمدکریم

باقری از ظلم آباد) که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند.

در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر

نزدیک نمی شوند. بعد از هله هله رقص های منفرد دیگری ممکن است اجرا شوند.

انارکی

از رقص های منفرد است که در میان بازی های قرسه ای می آید. برخی از کرمانج ها

به آن حاجی نارنجی نیز می گویند. حرکات رقص انارکی به حرکات بازی دو قرسه

می ماند.

سه قَرسِه

شامل سه ضربه ی دست یا اشاره انگشت ها به کف دست یا بشکن است. به این

رقص بشکن بشکن نیز می گویند و سه چکه ی تربت جامی ها همین ملودی را دارد.

بجنوردی

بجنوری به رقص کرمانج های بجنورد اطلق می شود و احتمالً ملودی آن با وزن

مقام سه قرسه ای هماهنگ است و کرمانج های سایر نقاط نیز آن را اجرا می کنند.

شلنگی

رقصی شاد و با حرکات متنوع از منطقه ی جوین است که در آن رقصندگان با چند

قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی

ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند.

چپ و راسته

مشخصه ی آن حرکت عکس بدن و پای بازیگران نسبت به یکدیگر است که بصورت

لی لی اجرا می شوند و زیبایی خاصی به رقص های قرسه ای می بخشد و آن را از

گل و » یک نواختی بیرون می آورد. حرکتی در میان این رقص ها انجام می گیرد که

نام دارد و رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره « غنچه

و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می

گذارند.

پنج قَرسِه

پنج ضربه شامل پنج ضربه ی دست است که دو تای آن ها مجزا از سه ضربه ی

دیگر زده می شود. پنج قرسه میان همه ی کرمانج ها رایج نیست و ظلم آبادی ها آن

را به یاد دارند.

شش قَرسِه

دارای شش ضربه است که سه ضربه ی (چرتکَه) آن با چرخش به سمت راست و

سه ضربه با چرخش به طرف چپ به وسیله ی دست ها اجرا می شود و بدن کمی به

طرفین خم می شود.

دوازده قَرسِه

شامل دوازده ضربه یا دو شش قرسه است و شش ضربه ی آن در سمت چپ و

شش ضربه ی آن در سمت راست با دست ها اجرا می شود.

2. سایر رقص های کرُمانجی

بازی های دیگری در میان کرمانج ها رایج اند که در شهرهای کرمانج نشین مثل

بجنورد و قوچان همه ی آن ها را اجرا نمی کنند. این بازی ها به مرکز مهم موسیقی

کرمانجی یعنی روستای برهوت ظلم آباد (نزدیکی بستان آبادِ سبزوار, فاقد آب و برق

تا سال 75 ) متعلق است که از تأثیر موسیقی های دیگر نقاط محفوظ مانده است.

مردم این ده قریب به اتفاق اهل موسیقی اند و از خاندان های موسیقی، خاندان

باقری و قره خانی مشهورند.

هَله هَله

نوعی بازی با آهنگی سنگین است و ممکن است در بازی های قرسه ای پس از دو

قرسه اجرا شود.

دستمال بازی

این بازی را امروز کرمانجی ها به یاد ندارند و پیران آن را اجرا می کنند. پاها در این

بازی بسیار کوچک برداشته می شود در حالی که رقصنده دستمالی را با یک دست یا

دو دست بالی سر و جلوی صورت آهسته می چرخاند.

جانِ مَه

از بازی هایی است که ظلم آبادی ها آن ها را خوب بلدند و سُرنا نوازانی که از این

روستا برخاسته اند قادرند ملودی این رقص ها را اجرا کنند. این بازی ها در مراسم

جشن و سرور کرمانج های سایر نقاط کم تر اجرا می شوند. بازی با آهنگ سنگین به

آرامی اجرا می شود و یا بال و پایین رفتن دست ها همراه است.

ماد(ت) ماتی

به بازی های قرسه ای نزدیک است (سه و شش قرسه) که در ظلم آباد و اسفراین

رواج دارند.

اصغرجان

با حرکات کامل متفاوت دست اجرا می شوند. یک دست بر کمر قرار می گیرد و

دست دیگر به طرف بال از ساعد حالت خمیده دارد و انگشت ها به همراه مچ به

طرف داخل پیچ می خورند و آن را افراد مسن هم اجرا می کنند.

مجسمه

حالتی تقلیدی و شوخی وار دارد و رقصی ست که با قطع شدن صدای دهل و ثابت

ماندن ملودی، بازیگر باید در هر حالتی که هست سر جایش بی حرکت بماند و اگر

حتی حرکتی کنُدَ از بازی کنار گذاشته می شود. با نواخته شدن دهل و از سر گرفتن

سرنا بازیگران به بازی ادامه می دهند. این رقص بین لرها و بختیاری ها نیز رایج

است و به نظر می آید از لوطی های دیگر نقاط اخذ شده باشد (عاشق کریم باقری

کهن ترین سرنا و قُشمه نواز ظلم آباد آن را خیلی قدیمی نمی داند).

سربازی

سربازهاست که با حرکات « قدم رو » و « رژه » سربازی رقصی به تقلید از حرکات

مقطع دست و پا اجرا می شود.

3. رقص های سایر اقوام

یک چوبه و دو چوبه

همان بازی اصیل تربت جامی (شرق خراسان) است که با چرخش و بریدن به سوی

بالی همراه است و مشخصه ی آن استفاده از یک چوب در بازی یک چوبه و دو چوب

در بازی دوچوبه است. این بازی با حرکات خروس جنگی، جنگ و گریز و حمله و دفاع

به صورت ایستاده، خوابیده و نشسته اجرا می شود. ملودی این بازی ها تفاوت

چندانی با بازی های یک چوبه ودو چوبه ی تربت جام ندارد و لحن و رنگی کرمانجی به

خود گرفته است. قُشمه نوازان به سختی قادرند نغمه های این دو بازی را بنوازند چرا

که ساز اجرایی این دو مقام در همه خراسان سرناست.

کرمانج ها با اسبی چوبی که خود می سازند و آن را با پارچه های رنگی می پوشانند

یک و دوچوبه می رقصند. بدین ترتیب که بازیگری به درون اسب چوبی می روند و در

حالی که به صورت نیمه اسب نیمه آدم همبازی او ( به اصطلح غلم سیاه) در

بیرون از اسب با او ستیز می کند. این بازی در منطقه ی بیهق رواج داشته است.

بلوچی

امروزه کرمانج ها با نوای رقص بلوچی می رقصند که مبین تأثیر موسیقی و رقص

های کوچندگان بلوچی شمال خراسان است.

آهنگ ها و ترانه های مراسم جشن و سرور

هر چند آهنگی مختص رزم است اما در آغاز « باسکه » ، از آهنگ های مراسم عروسی

مراسم جشن و سرور اجرا می شود. همچنین نقَره در آغاز رقص های قرسه ای

نواخته می شود که به نوعی رقصندگان را برای تشکیل دایره ای رقصی و رقص

آماده می سازد.

موسیقی کرمانجی آن گاه که به کلم می آید تغزلی ترین ترانه ها از قومی شیفته ی

طبیعت، رنگ، جوشش، عشق و بازی را روایت می کند. ترانه های مراسم شادی

منحصر به توصیف معشوق و طبیعت نیست بلکه کرمانج ها تلقی خود از جهان و

زندگی و شِکوه از روزگار را بیان می دارند. ترانه ها حدیث نبردها و دادها و بیدادهای

این قوم عمیقا تغزلی ست که حماسه را نیز به وادی تغزل می برند.

آنان در حالی که می گویند : هر چه گویم تمام نشدنی است، آتش دل خاموش نمی

شود، من همچون خاشاکی در آتش عشق می سوزم و به بلندای کوهستانی فراخ

برآمدم بر دست و پای داماد حنا می بندند و آن گاه که از گیسوان یار، بال و پر می

سازند و او را که چون چراغی در شب تاریک بر روی پلی می درخشد نظاره می کنند

خود را ریگی سرگردان در بیابان غربت می پندارند و می خوانند که چون یوسف به

چاه تنگ درافتاده اند و به بهای عشق در بازار برده فروشان به تاراج رفته اند و این

در حالی ست که رخت دامادی بر تن می کنند

 

8 7



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. وبلاگ ارتيان در تاريخ 19 تير ماه 1390 با هدف معرفي هرچه شايسته تر روستاي نوده چناران ايجاد شد كه پس از دوماه فعاليت بدليل اختلال در سرور سايت ميزبان مطالب ان حذف شد .اين وب پس از مدت كوتاهي وقفه با تغير جزئي در آدرس خود كه (artiuan )را به ( artiyan)تغير داد (uبهy) دوباره آغاز بكار كرد . اين وبلاگ تا تاريخ 9/9/90از مشهد مديريت مي شد ولي از اين تاريخ به بعد وبلاگ از خود محل رستاي نوده چناران مديريت ي شود .نكته ديگر اينكه بدليل نبودانواع خدمات مرسوم اينترنت اين وبلاگ اولين وتنها خدمات اينترنت در روستاي نوده است كه از اينترنت سيار GPRSاستفاده ميكند.به اميد روزي كه اينترنت در خانه همه اهالي نوده جايگاه شايسته خود را داشته باشد. اميدوارم از مطالب اين وبلاگ بهره كافي را ببريد ومارا از ايده ها ونظرات خود بهره مند سازيد . باسپاس بهزاد
موضوعات
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+نوده چناران+|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ ادبي +|||-
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ-|||+ مصاحبه +|||-
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نوده چناران(كوچه باغهاي ارتيان) و آدرس artiyan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 1577
بازدید کل : 34640
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

<-PollName->

<-PollItems->


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Email Icon by Yasgig.ir Email Icon by Yasgig.ir
چت روم

معرفي روستاي زيباي نوده چناران -عكسهاي زيباوديدني از نوده-مطالب ادبي جذاب وخواندني واموزنده- به جذابترين وبلاگ روستايي خوش امديد -كليك كنيد ولذت ببريد